اربعین سالار شهیدان بر تمام پویندگان راستین او  تسلیت باد

مقاله

به نام ايزد توانا
برخي علل افت كيفيت آموزشي و پرورشي در مدارس
در هر جامعه باتوجه به طرز تفكـر احاد جامعه و بافت فلسفي فكـري و ريشه هاي عقيدتي آنهـا نظامهايي روي كـار مي آيند و اين نظامها فـارغ از محاسن و معايب خود در آن جامعه اقدام به طراحي برنامه ها و اهداف غايي در قالب كتب درسي و مكتبي و فكري براي دانش آموزان خود مي نمايند در اين بين ساخت نظام آموزشي يك جامعه اعم از نگرشها و باورها‎‎‎ ، برنامه ها وآيين – نامه ها مي توانند همگي خود را در كـوتاه مدت و بعضي در بلند مدت نمايان مي سازند و اين تا ثيـرات اعـم ازمطلوب يانامطلوب صحيح يا غلط در بافت آينده جامعه تأ ثيري بسيار عميق خواهند گذاشت با توجه به اينكه ديگه فعاليتهاي مربوط به مسائل آموزشي و پرورشي در مدتي تقريباً طولاني اثرات عمده خود را به معرض ديد مي رسانند شايد كوچكترين اشتباه و يا نارسايي در تحليل بعضي ازمسائل و يا بردن در نظر گرفتن بعضي از علل و عوامل بسيار پيچيده تربيتي و آموزشي ضايعه اي غير قابل جبـران بر پيكـره ضعيف آموزشي كشور وارد نمايند كه سالها نتوان التيام آنرا بهبود بخشيد آنهم با صرف هزينه هاي گزاف و چندين برابر قبلي كه براي طراحي و اجرا صرف گرديده است .
از جمله عـواملي كه در اين راستا مي توانند تاثيرات منفي بر كيفيت آموزشي و روند آموزش در مدارس اعمال كنند مي توان به وضع آيين نامه هاي خشك و انعطاف ناپذير و غير شفاف كه پس از رفع اشكالها وعيوب آنها و سپري نمودن كانالهاي عريض وطويل بود بوروكراسـي معمول اداري آيين نامه اي جديد با مشكلات و اشكالات جديدي از پي ديگـري سرازير مي گردد و چون سيستم كلي بصورت متمركزاداره مي شودانعكاس يك اشكال يايك مشكل ازپايين تررده به تصميم گيرهاي اصلي شايد چندين سال طول بكشد .
تصميم گيـريهاي غيـر تخصصي در پشت درهاي بسته توسط افـرادي كه شايدمتصدي بزرگترين مقامهاي وزارتي بوده كه شايد هيچ تجربه اي در آموزش و پرورش آنهم درتدريس نداشته باشند
و فقط از قدرت امروزي مديريتي خوبي برخوردار باشند استفاده مي گـردد و نا گفته پيداست كه چنين اشخاصي با انواع درد و رنـج ها و نيـازهاي معلمان درمدارس بكلـي غـريبند اين تصميم گيريهاي نا كارآمد و غير واقعي كه اغلب بصورت ايده آليستي طرح مي گردند درمقام اجرا دچار مشكل شده و يا بصورت فقط تكميل فرمهاي مربوطه اجرا مي گردند .
طـراحان كتابها و نظام آموزشي كمتـر توجهي به نيازهاي واقعي دانش آموزان در همه سطوح مي كنند و گويي هر مقطع تحصيلي سيستمي مجزا و مستقل از همديگر عمل مي نمايند و كدام اطلاعات گسسته و غير مرتبط با هم در زمينه هاي اجتماعي و علمي ارائه مي دهند در چنين سيستم آموزشي وازدانش آموزان انتظارحفظ مفاهيم اوليه بعضي ازقوانين يا پديده ها بصورت طوطي- وار را خواستار هستيم و هيچ تـوجهي به خلا قيت و ابتكارات دانش آموزان يا به نحـوه تفكـر آنها از پديده هاي اطـراف و در ارزشيا بي دانش آموزان هم كمتـر تـوجهي به مسائل علـمي آزمايشگاهي يا ابتكارات آنان مي شود . سيستم آموزشي توجهي بيش ازاندازه به كميت آموزشي و اصالت دادن به محتوا و برنامه به جاي رشد و تحويل همه جانبه علا قـمند است و اين اشتبا هي بـزرگ بوده وآنهم شايد جابجايي هدف و وسيله درآن صورت گرفته بدين معنا كه معيار كمي و درصدهاي آماري قبولي وسيله اي بـراي
نشان دادن رشد كيفي در مطالعات مختلف بكاربرده مي شود كه بدين وسيله راههاي اصلاح روشها و يا مقايسه آنها و يا اصلاح شيو ه ها بـراي رسيدن به هدف متعالي تعليم و تـربيت و ارتقاء كيفيت يادگيري مورد استفاده قـرارمي گيرد كه عملاً توجه به كيفيت از ياد رفته و بصورت سنتي تأ كيدي بيشتـر بـرآمارهاي درصد قبولي بعنوان بلاي آموزشي كيفي درجامعه ريشه دوانده است بعنوان مثال ما هيچگاه شاهد تشويق معلمي بخاطر ميزان ياددهي كيفي يك مطلب آموزشي نبوده ايم اما
بسيـار شا هد تشويق معلماني كه از درصد كاذب قبولي بيشتـر استفاده كرده بودند را شده ايم و در اين بين شايدهم متخصص در آموزش پرورش نداشته باشيم كه بتواند تمامي شيوه هاي تدريس مسلط بوده و بتواند كيفيت يادگيري يك مطلب را ارزيابي نمايد .
عدم نظارت و كنترل سالـم ارزشيا بيهاي اصولي و توجه به معيارهاي غيـر واقعي و كهنه و از كار افتاده روي هم رفته شرايط نامطلوب و اضطراب آوري را در محيط مدارس به وجود مي آورد كه امكان استفاده از شيوه هاي غير معمول را از بين برده و عرصه را براي افرادي كه به طرز تفكـرو خلاقيت و پرسشگري دانش آموزان بدون درنظـرگرفتن مطالب كليشه اي كتابها مي نمايند تنگتر مي كند وما دراين شيوه بيشيرطالب دانش آموزاني همچون سربازاني كه بي چون و چرابايــد اطاعت كنند و حق هيچ پرسشگري و به دنبال چرايي هستند را نيستيم .
سيستم سنتي گزييش معلمان و رعايت اصول و شرايط گزينشي كه كمترتوجهي درآن به علاقمندي و استعداد و عشق و پشتكار و داشتن خلاقيت در يك حـرفه كه از شـرايط بسيارمهم براي افـراد
شايستگي در آن است را مي نمايد و صرفاً توجه به مدرك تحصيلي از جمله عواملي است كه افراد بخاطربيكـاري و فقط جهت كسب درآمد وارد شغل معلمي شده كه بعدها با استعداد يا با خلاقيت آنها سازگار نيست همه را دچار مشكل مي كنند .
انتخاب رؤساي مناطق بيشتر ازافراد غيربومي بغيراز محاسن اندكي كه دارد داراي معايب بسياري مي باشد كه اينان بعضاً حتي با شرايط جغرافيايي يا فرهنگي بكلي نامأ نوسند و ماهها و شايد سالهاوقت لازم است كه اندك آشنايي با محيط كاري پيدا نمايند و پس از كسب آن آشنايي توفيقاتـي چندپس ازعزل ونسب وزيرمديركلي جديدرؤساي مناطق جديدي رانيزمأموران آن منطقه خواهدكرد و اينبار نيز روز از نو و روزي از نو تكرار خواهد شد بودجه هاي بسيار كم دولتي و سرانه هاي ناچيز كه حتي كفاف هزينه هاي جاري و استهلاك ساختمان مدارس را نمي كند و در آنهـا كمتـر
توجهي به مسائل علمي و يادگيري وآزمايش دانش آموزان مي شود و حتي مديران مدارس چنان درگير مسائل مالي و اداري و جوابگويي به نامه هاي ارسالي و فرمهاي آماري هستند كه مي توان گفت بسياركم وقت توجه به مسائل يادگيـري دانش آموزان و كمك به حل مشكلات آنان را دارند
كمبود وسايل آزمايشگاهي درمدارس و بحصوص درمدارس روستايي و محـروم از جمله عواملي هستند كه موجب افت كيفيت آموزشي در مدارس مي شوند .
گذشته ازهمه مطالب عدم توجه به نيازهاي معيشتي و صنفي و ازبين رفتن پايگاه ومنزلت اجتماعي و سرخوردگي آنها و عدم حمايت مسئولين در مـراحل مختلف همگـي دست در دست هم داده تا ميـزان كيفيت مطالب آموزشي در مدارس از افتي بسيـار چشمگيـر بـرخوردار و فقط تماشاي جدولهاي آماري درصدهاي قبولي كاذب آماري دل خوش كننده وبسياري فريبنده بعضـــي از مسولين راكه خودكاملاً به عمق مطلب آگاه هستندراراضي مي نمايد و اين مسئله باعث مي گردد تا هر روز بيشترازروزقبل فاصله خودراباجهان علم وتكنولوژي وفناوري درعـرصه جهاني زيادتركنيم
و حتي نتوانيم جاي درپاي نخبگان فـرزانه و افتخارآميـز جهاني كشور خود در طي قرون گذشته بگذاريم و اين زماني بسيار معني داراست كه ماهمواره ادعاي داشتن فرهنگي ديرينه وريشه هاي عملي كهن را مي نمائيم اما امروز كه زمان زمان عمل و فعاليت و تلاش شبانه روزي جهت جبـران عقب ماندگي است سرخورد را در برف فرو برده بخيال اين كه بهتـرين چاره را در مقابل خطرات پيدا كرده و در پناهگاهي بسيار امن بسر مي بريم .

+

روزنامه جروزالم پست اسرائیل در گزارشی به نقل از یک مقام ارشد اسرائیلی نوشته:‌ "پیروزی خاتمی در انتخابات پیش روی ایران می‌تواند سد راه تلاش‌های بین‌المللی برای توقف برنامه هسته‌ای این کشور شود. پیروزی خاتمی احتمالاً تلاش‌های بین‌المللی برای بازداشتن ایران از تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای را از مسیر خود منحرف خواهد کرد. اگر خاتمی پیروز انتخابات باشد وی احتمالا در زمینه کاهش سطح فشارهای بین‌المللی بر ایران در مساله هسته‌ای موفق خواهد شد و از این رو تلاش‌های جهانی برای توقف برنامه اتمی ایران با شکست مواجه می‌شود. نباید فراموش کرد که خاتمی به عنوان رئیس‌جمهور برنامه هسته‌ای ایران را توسعه داد اگر او پیروز شود از آنجا که نسبت به احمدی‌نژاد میانه‌روتر به نظر می‌رسد در نتیجه می‌تواند در موجه جلوه دادن این برنامه نزد جامعه بین‌المللی موفق عمل کند." البته واقعیت این است که اسرائیلی‌ها هم می‌دانند در صورتی‌که خاتمی‌ رئیس‌جمهور شود، می‌تواند با همکاری با دنیا حقوق مردم ایران را احیا کند و به همین دلیل خیلی نگران آمدن خاتمی‌هستند.

ادامه بحث در باره (راه چاره ای باید اندیشید !!!!!!!!!!!!!!!)

در دو قست قبلی در باره ی موضوع این نتیجه حاصل می شود که 1- کار را باید به کاردان سپرد . 2- انسان هایی درکارخودمی توانند  مفید و موثر باشند که علاوه بر مدرک ،روابط عمومی خوبی داشته باشند . ادامه   بحث مربوط  به موضوع را

بخوانید.بلکه کم کم انگیزه و عشق  معلمان برای فعالیت روبه تنزل رفته و متاسفانه از نظر رشد  کیفی به  پایین ترین حد خود  می رسد . صحبت  بنده  بیشتر در باره کارشناسی ابتدایی  و کارشناسنان  مربوطه می باشد . به  طوری  که  قبلا  به  آن   اشاره کردم  دوران ابتدایی ،دوران  مهم تحصیل  دانش آموزان می باشد که اگر دانش آموزان دوران ابتدایی دروس مربوط به این دوران را ضعیف به پایان برسانند درادامه تا پایان تحصیلات با افت تحصیلی در درس هایش روبه رو خواهند بود .همان طور که تاکید بر آن است که معلمانی که در مقطع ابتدایی مشغول تدریس می باشند باید به تمام معنا عاشق شغل معلمی باشند و با عشق وعلاقه کار کنند و همیشه مراقب اعمال وکردار خود در محیط مدرسه باشند که الگو پذیری دانش آموزان دراین مقطع قوی است .حالا با این وصف وحساسیتی که از دورا ن ابتدایی به آن اشاره  شد می طلبد کارشناسان مقطع ابتدایی از  بهترین ها گزینش شوند تا ناخدای خوبی باشند تا بتوانند این کشتی را به مقصد برسانند نه آن که افرادی باشند که کشتی را با ندانم کاری های خود همیشه با مشکلات مواجه کرده وروح آرامش را از مسافران گرفته ودر مرحله آخر هم غرق کنند وبا منطق ومعیار کهنه ای که دارند خود را وام دار مسافران بدانند.کارشناسان ابتدایی باید :

1- کاردان وبا تجربه ومتعهدبه مسئولیتی که به عهده گرفته اند باشند.

2 - دارای دید وسیع باشند.

3- از علم روز دنیا نسبت به مسئولیتی که به عهده گرفته اند آگاه باشند.

4- افرادی اندیشه ساز باشند نه با حرکات وکارهای خود اندیشه سوز.

5- دارای شخصیت ودر بین همکاران از مقبولیت ومحبوبیت لازم برخودارباشند.

6- در قضاوت ها سعی کنند از معیارها و شاخص های قانونی بهره بگیرنند.

(قسمت آخر مطلب را در تاریخ 30/11/87)بخوانید.)

مقاله در مورد بازی

نام مقاله : بازی های کودکانه و اهمیت آنها

 



روانشناسي شش سال اول زندگي انسان مهمترين دوران زندگي هر فردي به شمار مي آيد و بنيادي ترين زير ساخت شخصيت او را براي تمام عمر تشکيل مي دهد. تحقيقات ثابت کرده که بيشترين هوش انسان در اين دوره شش ساله شکل مي گيرد. سطح هوش به نوبه خود بر ميزان اثر بخشي فرد بر محيط و شيوه نگاه او بر جنبه هاي مختلف زندگي تأثير مي گذارد. کسي که هوش بالايي دارد مثبت مي انديشد ، با قضايا اميدوارانه برخورد مي کند ، اعتماد به نفس دارد ، با استحکام و اطمينان در عرصه پيکار زندگي گام بر مي دارد ، شکست ها را نه به معناي مانعي براي پيشرفت که در شکل سکوي پرتابي براي موفقيت مي بيند و در نهايت به صورت مديري موفق ، بازرگاني موفق ، معلمي موفق ، مهندسي موفق ، رهبري موفق براي اطرافيانش ، همسري موفق در خانواده اش و شهروندي سربلند در جامعه اش ظاهر مي شود. بنابراين تمام موفقيت هاي انسان ريشه در ميزان برخورداري او از عامل حياتي هوش دارد.
از سوي ديگر هوش بر سطح سازگاري فرد با محيط و نوع و ميزان تعامل او با ديگران تأثير انکارناپذير دارد. کيفيت کنش و واکنش انسان با ديگران تعيين مي کند که وي فردي محبوب و قابل پذيرش خواهد بود يا مطرود و منزوي.
هوش ، با آن همه اهميت حياتي که دارد ، گرچه در ابتدا يک عامل ژنتيکي است و ميراث ساختار فيزيولوژيکي والدين ، ليکن در اثر تأثيرات محيط قابل پرورش و ارتقا است. اثرات چنين پرورشي ، اعم از مثبت يا منفي ، قاطع ، پايدار و غيرقابل برگشت است و تا پايان زندگي بر روح و جسم انسان حک مي شود و باقي مي ماند.
براي اين فرايند پرورش ما فرصت بسيار کمي داريم ، فرصتي به درازاي شش سال اول زندگي : از بدو تولد تا شروع هفت سالگي. از آنجا که رشد هوش پس از 6 سالگي به کندي مي گرايد و در 17 سالگي متوقف مي شود. تمام زماني که براي پرورش هوش در اختيار داريم همين 6 سال اول زندگي است.
هوش ، همچون ساير امور ، آموختني است اما آموزشي نه به شيوه مستقيم مدرسه اي بلکه با بهره گيري از روش هاي خاص. ارتقاي هوش را از همان بدو تولد و ماههاي اوليه زندگي نوزاد مي توان آغاز کرد ، ولي براي نوزادي که امکان خواندن و فهميدن و نوشتن ندارد انجام چنين امري چگونه ممکن است ؟ تمام آنچه که بايد وارد ذهن کودک زير هفت سال شود تنها و تنها از طريق حس و تجربه عيني امکان پذير است و چنين آموزشي شکل بازي به خود مي گيرد ؛ چرا که انسان در اين سن هنوز فاقد هوش انتزاعي است. بازي براي کودک زير هفت سال يک مدرسه است ، يک امر جدي است. روانشناسي بازي بر شناخت و کاوش و معرفي اين مقوله نگرش دارد.
بيان اين واقعيت به هيچوجه مبالغه نيست اگر ادعا شود در ميان مسايل سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي و ... توجه به زيرسازي رواني انسان در 6 سال اول زندگي در رأس تمام امور ديگر قرار دارد. با سالم سازي انسان مي توان به جامعه اي سالم و سرافراز دست يافت. جاي بسي شگفتي است در حاليکه ساعتها و روزها را براي فراگيري يک زبان خارجي يا دوخت نوعي لباس يا آشپزي صرف مي کنيم به فراگيري روش هايي براي چگونگي تربيت کودکاني که بايد در آينده خوشبخت و موفق باشند حتي در حد حضور در يک کلاس گل آرايي بها نمي دهيم و هنوز به شيوه هايي متوسل مي شويم که از مادر بزرگها به ما رسيده است ؟
والدين بايد، در کنار مسائل تئوريک با ابزارها و وسايل بازي و طبقه بندي آنها آشنايي پيدا کنند. نقش اسباب بازي ها در پرورش ذهني بعنوان ابزارهاي آموزشي و زيان و سودمندي آنها را براي هر يک از مقاطع سني زير 7 سال بشناسند و بدانندکه چه نوع اسباب بازي هايي براي فرزندشان مناسب است.

مهارتهاي مناسب بازي

حال مي خواهيم به مهارتهائي که کودک از طريق بازي بدست مي آورد اشاره کنيم.
کودکان کارهاي زيادي را از بزرگتر ها تقليد مي کنند اما کار هائي نيز وجود دارند که بايد به آنها آموزش داده شوند . هر يک از آنها به فعاليتهاي خاصي علاقه مندي بيشتري نشان مي دهند و به عبارت ديگر اين گونه فعاليت ها خود براي کودک مشوق خواهند بود و کودک از انجام آنها لذت خواهد برد و آمادگي بيشتري براي فرا گرفتن آنها خواهد داشت . البته تا کودک اين فعاليتها را انجام نداده است و تا وقتي که در آنها مهارت پيدا نکرده است ممکن است شما اين نکته را متوجه نشويد . کارهائي مانند حل معما ، تکميل کردن پازل ، و رقصيدن هيچ مشکلي را در دنيا حل نخواهند کرد ولي لذتي خاص دارند که شخص به آنها نياز داشته و از آنها احساس خوبي بدست خواهد آورد .

بازي با بلوک

يکي از فعاليتهاي مفيد يادگيري ويکي از آسان ترين کار هائي که مي توانيد به کودک بياموزيد ساختن با بلوک است .به خاطر ماهيت اين فعاليت حتما بايد دو سري از بلوکهاي مشابه را داشته باشيد تا وقتي که شما چيزي را مي سازيد کودک هم مانند شما با همان بلوکها شروع به ساختن و تقليد کند.شما مي خواهيد که به کودک بياموزيد که ساختار مشخصي را با بلوکها بسازد و بايد اجازه بدهيد تا کودک خود ساختار مورد نظر را بسازد البته از روي مدلي که شما ساخته ايد .در نهايت سعي بر اين است که وقتي به کودک گفته مي شود " برو با بلوکها يت بازي کن " متوجه شود و يا اينکه خود کودک به سراغ آنها رفته و ساختارهائي که شما به او ياد داده ايد را بسازد .بدين ترتيب کودک فرا خواهد گرفت که چگونه مستقلا بدون نظارت شما بازي مناسبي را انجام دهد و از طريق آن خواهد آموخت که چگونه با اشياء دور و بر خود چيزي را بسازد .
براي شروع اين تمرين شما وکودک روبروي هم برسر يک ميز مي نشينيد . بلوکها را روي ميز در دسترس کودک قرار مي دهيم .بهتر است در ابتدا تعدادبلوکها کم باشند و به تدريج تعداد آنها را زياد کنيد . اگر بر روي ميز جاي کافي براي دو سري بلوک نيست مي توانيد بر روي زمين اين کار را انجام دهيد و دقت کنيد که تمام چيزهائي را که لازم نيست و يا حواس کودک را پرت مي کنند جمع آوري کنيد .
گام اول : يک بلوک را جلوي خود گذاشته و بلوک مشابه ديگري را جلو کودک قرار دهيد . در ابتدا شما بايد ازساختارهاي ساده استفاده کنيد . براي مثال مي توانيد به عنوان اولين درس به بلوک خود دست بزنيد و به کودک هم ياد بدهيد تا به بلوک خود دست بزند . در ابتدا ممکن است کودک بخواهد به بلوک شما دست بزند ، شما بايد او را تشويق کنيد که با بلوک خودش کار کند . سپس مي توانيد برداشتن و گذاشتن بلوک را با کودک تمرين کنيد حالا بايد به کودک بياموزيد تا کار با دو بلوک را آغاز کند . تمرين بعدي قرار دادن يک بلوک بر روي بلوک ديگر است .اين کار را به آرامي به نحوي که کودک متوجه شود انجام دهيد و او را تشويق کنيد تا اين کار را از شما تقليد کند . بعد از اينکه موفق شد دو بلوک را بر روي هم بگذارد ، کار را با سه و سپس با چهار بلوک ادامه دهيد تا جائي که کودک بتواند برجي را از چند بلوک درست کند .
گام سوم : وقتي که کودک موفق شد برجي را بسازد براي شما کار آسان تر مي شود و مي توانيد به او بياموزيد تا ساختارهاي ديگري مانند پل را نيز بسازد . براي اين منظور ابتدا پلي ساده را در برابر چشمان کودک بسازيد و او را تشويق کنيد تا از شما تقليد کند . توصيه مي کنيم همراه ساختن اين اشکال از کلام نيز استفاده کنيد و فعل " اينطوري کُن " را تکرار کنيد تا علاوه بر شرطي شدن کودک براي ساختن ، توجه کودک را نيز به تمرين جلب کنيد . وقتي که مطمئن شديد که کودک بخوبي مي تواند هر حرکت شما را براي ساختن تقليد کند ، مي توانيد شئ مورد نظر خود را سريع بسازيد تا کودک با ساختار ساخته شده مواجه شود و سعي کند از روي اشکالي که مي بيند با کمک تخيل و توجه آنها را بسازد . وقتي که مشاهده کرديد کودک مي تواند يک پل بسازد ، از او بخواهيد که يک برج هم در کنار پل بسازد . با پيشرفت کودک مي توانيد چيزهاي ديگري مانند خانه را نيز با او کار کنيد و در هر مورد جديد از کودک بخواهيد موارد قبل را نيز در کنار ساختار جديد بسازد مثلا خانه در کنار پل و برج . شما همچنين مي توانيد پس از مدتي که کودک مهارت لازم را در ساختن با بلوک بدست آورد از او بخواهيد که از اشياء ديگر نيز استفاده کند مثلا عروسک را در خانه اي که ساخته قرار دهد ويا ماشيني را بر روي پل بگذارد .
گام چهارم : حال شما بدون راهنمائي کردن کودک و بدون هيچ دستوري ازاو مي خواهيد که چيزي را که شما ساخته ايد بسازد. وقتي که کودک توانست شئ مورد نظر را بسازد مي توانيد او را تشويق و کمک کنيد تا نام شئ ساخته شده را بيان کند مثلا با ساختن يک پل از او بخواهيد کلمه پل را تکرار کند .بدين ترتيب پس از مدتي تمرين مي توانيد از کودک بخواهيد که يک پل بسازد بدون اينکه شما چيزي را ساخته باشيد و کودک با استفاده از حافظه خود و درک اسم چيزي را که شما مي خواهيد ، آنرا برايتان بسازد .
با اين کار شما به کودک آموزش مي دهيد که با دستور کلامي شما بتواند با وسايل بازي خود بازي کرده و چيزهائي را که شما مي خواهيد بسازد.
کودک مي تواند چيزهاي بسيار زيادي را با استفاده از بلوک ها در کنار ساير اسباب بازي ها درست کند و با اين کار قوه تخيل خود را بهتر کند . در صورت موفقيت در اين آموزش شما به کودک خود کمک کرده ايد که درست بازي کردن را بياموزد .

بازي با اسباب بازي ها

يکي از اولين کارها در آموزش استفاده از اسباب بازي ها و بازي مناسب اين است که به کودک ياد بدهيد با اسباب بازي هاي ساده مانند عروسک و ماشين بازي کند .مانند مرحله بازي با بلوک در اين مرحله هم بهتر است از هر اسباب بازي دو نمونه تهيه کنيد. براي آموزش بازي با عروسک مراحل اوليه آسان مي باشند .
عروسک خود را برداريد و از کودک بخواهيد از شما تقليد کند . وقتي که کودک مانند شما عروسک را برداشت، آن را بغل کنيد و کودک را نيز تشويق کنيد تا از شما تقليد کند . تکان دادن ،نوازش کردن ، خوابانيدن ، غذا دادن ، و پوشاندن آن با پتو کارهائي هستند که کودک با همانندسازي با شما مي تواند به راحتي آنها را انجام دهدو از انجامشان لذت ببرد. در مراحل بعدي حتي مي توانيد حمام کردن ، لباس پوشاندن ، و غيره را نيز با کودک تمرين کنيد . هر چه کودک بيشتر تقليد کند بيشتر ياد خواهد گرفت که چگونه با اسباب بازي هايش درست بازي کند. مثلا ميتوانيد به کودک آموزش دهيد که يک کاميون مي تواند تند برود ، کند برود ، بار حمل کند ، بار خالي کند ، تصادف کند ، و ... .شما همچنين مي توانيد اين کارها را همراه با کلام بيان کنيد تا کودک نيز بتواند اتفاقي را که مي افتد خود بيان کند و قوه تخيل خود را افزايش دهد . هر چقدر بيشتر بتوانيد اين نوع بازي ها را افزايش بدهيد براي کودک بهتر است . به ياد داشته باشيد که از کار هاي ساده اي مانند عقب و جلو بردن ماشين شروع کنيد .

شرکت در فعاليت هاي سرگرم کننده

وقتي که شما توانستيد ايده کلي در رابطه با آموزش بازي با اسباب بازي هائي مانند ماشين ، عروسک ،و بلوک را بدست آوريد و موفق به آموزش اين بازي ها شويد ، کار ساده اي خواهد بود که کارهائي سرگرم کننده مانند ورزش و رقصيدن را به کودک بياموزيد . براي مثال مي توانيد به کودک بازي با توپ را آموزش دهيد يا اينکه در ساعتي از روز که هر دوتان حوصله داريد آهنگ مورد علاقه او را برايش بگذاريد و باهم برقصيد. بسياري از کودکان به موسيقي علاقه زيادي دارند و از ريتم خوششان مي آيد .براي اين کودکان آموزش رقصيدن مي تواند راحت باشدو اين کار مطمئتاً براي هر دوي شما نشاط آور خواهد بود .

آموزش نقاشي و نوشتن

نقاشي کردن و نوشتن مهارتهاي پيچيده اي هستند که مي توانند به خلاقيت کودک کمک کنند.نقاشي گاهي اوقات مي تواند ساعتها کودک شما را سرگرم کند.يک تکه کاغذ و چند عدد مداد رنگي يا مداد شمعي برداريدو نقاشي ساده اي بکشيد اين نقاشي مي تواند شکل ساده اي از حيوانات و اشياء باشد سپس از او بخواهيد که کار شما را تقليد کند.
به تدريج با بزرگتر کردن اندازه شکلها ,آنها پيچيده تر کنيد .سعي کنيد که از رنگهاي شاد استفاده کنيد و نام آنهارا براي فرزندتان تکرار کنيد.وقتي که کودک موفق به کشيدن نقاشي هاي ساده شد,از او بخواهيد که خانه, ماشين و چيزهاي پيچيده تري را بکشد و در صورت موفقيت حتماً او را تشويق کنيد.
در صورت سپري کردن اين مراحل کودک به مرحله اي رسيده است که مي تواند از روي مجلات ، اشياء اطراف و غيره نقاشي کند و ممکن است در صورت علاقه کودک اين کار خود به عنوان کاري تشويق کننده براي او تبديل شود . تشويق به موقع و مناسب باعث خواهد شد تا کودک در اين کار پيشرفت بهتري داشته و هم کودک و هم شما از اين کار لذت برده و سرگرمي مفيدي نيز براي اوقات بيکاري کودک فراهم شود .
روش آموزش نوشتن نيز کاملا مانند نقاشي کردن است . يک پيشنهاد خوب اين است که اسم کودک را بزرگ روي کاغذ بکشيدومثل يک نقاشي از کودک بخواهيد که آنرا تقليد کند.کودکان معمولاً علاقة خاصي به يادگيري اسم خود دارند واين ميتواند انگيزه اي براي يادگيري حروف ديگر شود.ابتدا ترسيم خطوط را با کودک کار کنيد و سپس ترسيم منحني ها و در آخر هم شروع به آموزش کپي کردن حروف بکنيد . فراموش نکنيد که در ابتدا کودک بايد بر روي خطوط شما بنويسد و سپس از روي آنها کپي کرده و در نهايت با درخواست شما و با استفاده از حافظه خود آنها را بنويسد .

بازي مستقل

تمامي روشهاي آموزش بازي که تا حالا ذکر کرديم مستلزم حضور يک بزرگسال در کنار کودک بود .شما حتما کودک خود را وقتي که تنها است ديده ايد ، اغلب حوصله اش سر رفته و يامشغول انجام کارهاي بيهوده است . پس بهتر است که به کودک ياد بدهيد تا بازي هائي را به تنهائي انجام دهد. حال چگونه به کودک بياموزيم خود را سرگرم کند ؟
بيشتر والدين كودكان نوپا آرزو مي كنند كه كودكشان بتواند تنهايي خودش را سرگرم كند. اين خواسته والدين منطقي است، چون كودك نوپا مي تواند اسباب بازي ها را بر دارد، با آن ها بازي كند، دنبال توپ بدود و كتاب ورق بزند. نوپاها آموخته اند كه مي توانند خودشان كارهايي انجام دهند و اتفاقاً اغلب هم در انجام كارها توسط خودشان پافشاري و سماجت به خرج مي دهند. با اين همه يك بچه يك ساله همچنان دوست دارد دور و بر والدينش بچرخد، ما مي توانيم به او كمك كنيم كه بياموزد چگونه خود را سرگرم كند. جين فوي، متخصص كودكان در كاروليناي شمالي مي گويد: "كودكان نوپا اصولاً نمي توانند براي مدت طولاني به تنهايي بازي كنند". طولاني ترين زماني كه مي توانيد از يك بچه يك ساله انتظار داشته باشيد به تنهايي بازي كند چيزي حدود پانزده دقيقه است، دادن چنين فرصتي به كودك كاري است كه به انجام دادنش مي ارزد، اين كار تنها به اين دليل نيست كه شما فرصت داشته باشيد شام را آماده كنيد يا اتاق را جارو و گردگيري كنيد. دكتر اسكالار متخصص رشد در مركز مطالعات رشد و يادگيري دانشگاه كاروليناي شمالي در اين باره مي گويد:"تنها بازي كردن، تقويت كننده استقلال، اعتماد به نفس، خلاقيت، و مهارت هاي زباني است. اغلب مي بينيم كه يك كودك پانزده ماهه موقعي كه تنها بازي مي كند با خود چيزهايي زمزمه مي كند، چنين بازي هايي پايه و اساس رشد مهارت هاي زباني هستند."دكتر اسكالار مي گويد:" قابليت بچه ها براي تنها بازي كردن به حال و وضعيت آن ها هم بستگي دارد، اگر بچه گرسنه، خسته يا مريض باشد كمتر به تنها بازي كردن رغبت خواهد داشت. علاوه براين شما از يك نوپاي كمي بزرگ تر هم نمي توانيد انتظار داشته باشيد كه مدت طولاني تري تنها بازي كند." دكتر فوي معتقد است: "يك كودك بيست و دوماهه كه از نظر شناختي و زباني قابليت هاي بيشتري از كودك يك ساله يا پانزده ماهه دارد تمايل روز افزوني براي كسب استقلال در خود مي بيند، بنابراين بيش از پيش دوست دارد با شكستن حد و مرزهايي كه شما وضع كرده ايد آن ها را و شما را امتحان كند و بنابراين اين نياز بيشتري به نظارت و توجه مداوم و از نزديك دارد".براي افزايش ظرفيت كودكتان در تنها بازي كردن، چهار كلمه را به خاطر بسپاريد:" علاقه،ايجاد عادت، سازماندهي، و جهت دهي".اول سعي كنيد كودكتان را به فعاليتي مشغول كنيد كه به آن واقعاً علاقه دارد، اگر از نظر شما كمي شلوغ كاري اشكالي ندارد به او اجازه دهيد اگر دوست دارد ليوان ها و قاشق ها را جابه جا كند يا لباس ها را از كشوي كمد بيرون بكشد. ژوليت كه يك پسر پانزده ماهه دارد دو كشوي پايين كابينت آشپزخانه را پر از بطري، قاشق و پيمانه هاي پلاستيكي كرده تا هنگامي كه او مشغول درست كردن شام است، پسرش با آن ها مشغول بازي شود و كاري به كار او نداشته باشد. بنابراين مي بينيم كه چه طور سرگرم كردن بچه به كار مورد علاقه اش مي تواند او را به سمت تنها بازي كردن سوق بدهد.چنان كه گفتيم دومين نكته اي كه بايد به ذهن بسپاريد "ايجاد عادت" است. وقتي كودك شما كاملاً مشغول بازي شد، به آرامي كمي دور شويد يا يك مجله به دست بگيريد. وقتي او اسباب بازي به سمت شما مي اندازد تا شما را به بازي بكشاند، به راحتي اسباب بازي را به خودش برگردانيد و جمله كوتاهي درباره بازيش بگوييد و لبخند بزنيد. طي روزها و هفته هاي بعد بتدريج و آرام آرام سعي كنيد فاصله فيزيكي و ذهني خود را از او بيشتر كنيد و بيشتر پي كار خودتان باشيد، اما هرگز كودكتان را بدون مراقبت رها نكنيد. دقت داشته باشيد در محلي كه كودك مشغول بازي است شئ يا موقعيتي وجود نداشته باشد كه امنيت و سلامت كودك را به خطر بيندازد. كودك يك ساله در كي از خطر ندارد. نكته ديگري كه در اين مورد برشمرديم " سازماندهي " فعاليت كودك بود. پر كردن اطراف كودك از اسباب بازي هاي جورواجوري كه دوست شان دارد منجر به دستپاچگي و گيج شدن او مي شود. به جاي اين كار، هر بار تنها يك اسباب بازي در اختيار او بگذاريد و به نوبت اسباب بازي ها را عوض كنيد. تري مي گويد:"من وقتي مي خواهم كتابي بخوانم يا حساب خريدهاي روزانه ام را بكنم؛ از همين روش استفاده مي كنم، كتابم را به اتاق فرزندم مي برم و آن جا اول عروسك پشمالويش را به او مي دهم، بعد از چند دقيقه توپ را و بعد از مدتي دو تا كتاب در اختيارش مي گذارم، به اين ترتيب او مرتب مشغول بازي است و با هر اسباب بازي به نوبت حسابي بازي مي كند و سرگرم مي شود، و من هم به كارم مي رسم."يك كودك يك ساله نياز به جهت دهي دارد، از اين رو وقتي احساس مي كنيد كودكتان آرام آرام علاقه اش را به بازي با يك اسباب بازي از دست مي دهد، با پرسيدن يك سؤال دوباره او را تحريك كنيد. مثلاً وقتي كودكتان مشغول بازي با بلوك هايش است، در حين اين كه مشغول كار خودتان هستيد بدون اين كه مستقيماً وارد بازي با او شويد، با او صحبت كنيد. مثلاً مي توانيد بگوييد:" عجب! تو سه تا مكعب رو روي هم گذاشتي. مي توني يكي ديگه هم بهشون اضافه كني؟"سعي كنيد برنامه تنها بازي كردن بخشي از برنامه روزانه بچه باشد. كلر لرنر، متخصص رشد كودكان در واشينگتن مي گويد:" كليد تقويت توانايي تنها بازي كردن در بچه ها اين است كه با افزايش تدريجي زمان تنها بازي كردن، او را به اين كار عادت دهيد." البته ممكن است اولين تلاش هاي شما براي وادار كردن كودك به تنها بازي كردن بيش از چند دقيقه نتيجه ندهد و كودك پس از دقايقي كوتاه داد و فرياد راه بيندازد و شما را بطلبد، در اين هنگام سعي كنيد سريع به او پاسخ ندهيد، به او فرصتي بدهيد تا خودش با مسأله كنار بيايد. يك زمان مناسب براي ايجاد عادت تنها بازي كردن، بعد از حمام يا ناهار است، اين زماني است كه كودك راضي و خشنود به نظر مي رسد. زمان هايي كه خودتان خسته هستيد براي اين كار انتخاب نكنيد. دكتر فوي مي گويد:" خستگي و تنشي كه شما در درونتان احساس مي كنيد ممكن است در رفتار كودكتان منعكس شود."در ضمن به خاطر بسپاريد كه اين فرايند هميشه با يك الگو و با يك كيفيت ثابت نخواهد بود. كودكي كه يك روز خيلي خوب خودش را به تنهايي سرگرم مي كند، روز بعد ممكن است كاملاً از اين كار امتناع كند، اما شما بايد تلاش كنيد كه فرصت هاي لازم را براي او فراهم كنيد تا تنها بازي كردن را به مرور بياموزد. پيش از اين كه شما فكرش را بكنيد خواهيد ديد كه توانسته ايد پانزده دقيقه تمام به حال خودتان باشيد و كودك كاري به شما نداشته و شادمانه خود را در دنياي بازي غرق كرده است!

آب بازي

کودکي که با آب بازي مي کند، درحال يادگيري علت و معلول گرما و سرما، جاري شدن و فرو رفتن آب در زمين است. اين کودک پس از اين که به عنوان موجودي کوچک در دنيايي بزرگ يک روز سخت را پشت سر گذاشته، با آب بازي آرامش پيدا مي کند. او لغات جديد مي آموزد، به خاصيت خيس بودن آب و جنس جباب ها فکر مي کند و شما تصور مي کنيد که او فقط مشغول خراب کاري است. آب يک وسيله ي بازي است که به طور طبيعي و دايم در خانه ها وجود دارد. بچه هاي کوچک آب بازي را دوست دارند و در مورد آن بسيار کنجکاو هستند. از آن جايي که مي توان با آب، بازي هاي متنوعي را انجام داد، علاقه مندان فراواني در سطح جهان دارد. کودکان نوپادوست دارند از طريق حواسشان بخصوص حس لمسه به کشف بپردازند. آن ها از انجام هر گونه عملي که حواس آن ها را تحريک کند لذت مي برند. آب بازي يکي از اين اعمال است. نحوه ي بازي کودکتان با آب به شما نشان مي دهد که به چه چيزي علاقه مند است.
اين کار ممکن است به سادگي تماشاي حباب هايي باشد که از لابه لاي انگشتان او خارج شده و به همراه آب به سوي ظرفشويي سرازير مي شود. بچه ها دوست دارند دست هايشان را در دستشويي هاي کوتاه بشويند و در آن ها بازي کنند. يکي از مسئولان مي گويد:" ما آينه هاي بزرگي جلوي دستشويي و ظرفشويي ها گذاشته ايم تا بچه ها بتوانند خودشان را ببينند. اشياء مختلف را در آب مي ريزيم تا کاوش کنند. وسايلي در عين حال براي آن ها توضيح مي دهيم که وقتي مثلا برگ ها خيس مي شوند چه اتفاقي مي افتد؟!"
حتي بين آب بازي و کلماتي که کودک مي گويد ارتباط وجود دارد.
در هنگام کسب تجربه عملي با کودک نوپاي خود از کلمات مناسب استفاده کنيد. آب موضوع جالبي براي اين موجودات کوچک است.

 

 

+

ادامه بحث درباره ی (راه چاره ای باید اندیشید !!!)رامطالعه کنید

مثال  دوم :شما  دو تیم  فوتبال را در نظر بگیرید  که  از بازیکنان حرفه ای برخوردار باشند . که انتظار قهرمانی از آن ها در پایان لیگ می رود . یکی      از تیم ها  کادرفنی ومربی کاربلد وباتجربه برخوردار باشد و تیم دیگر یک کادرفنی و مربی ضعیفی داشته باشد .کادر فنی ومربی ضعیف چون شایستگی چنین پستی نداشته وبخاطر رابطه ای که با فلان شخص داشته ، مربی تیم ویا عضو کادر فنی  شده است  نه آن که  نمی تواند بازیکنان حرفه ای را که یک گردن از او بالاتر هستند  درک  کند ،بلکه با  ناشیگری خود آبرو تیم را برده  وحاشیه های زیادی برای تیم بوجود می آورد و باعث می شود تیمی که باید   بالای جدول جای داشته باشد به رده های ششم سقوط کرده وشانس قهرمانی را ازدست بدهد و شورو شوق بازیکنان را بگیرد . واما تیمی که از کادر فنی و  مربی  منسجم وکارکشده برخودار باشد با رفتاروکردار خود نسبت به بازیکنان باعث  پیشرفت و در نهایت  قهرمانی  تیم می شود . چون مربی  تیم کارشناس    واقعی  است می داند  چگونه از بازیکنان  در زمین استفاده  کند . مربی های         دو تیم را در نظر بگیرید یکی  موفق و دیگری ناموفق ،می دانیدچرا؟ جوابش     خیلی ساده است .تیم ها ی بزرگ که بازیکنان حرفه ای   در اختیار دارند  و   سرمایه گذاری روی آن ها می شود مربی بزرگ  وحرفه ای باید سکاندار آن   شود تا بتواند بازیکنان را درک کرده وباعث دلگرمی آن ها شود نه آن که با کردارو رفتار خود سبب دلسردی بازیکنان را فراهم آورد .دراین جا لازم است هیات مدیره اگر خودشان هم  بارابطه آن پست را اشغال نکرده باشند  مربی را برکنار کرده و مربی دیگری را انتخاب کرده وتیم رااز بحران نجات دهند.و اما   با دو مثالی که زدم به موضوع بحث می پردازم . حالا شما یک آموزش وپرورش شهرستانی را در نظر بگیرید که فرهنگیان آن درسطح استان که جای خودش را دارد  درسطح کشورحرف اول  را از نظر عملکرد و کارآیی  داشته باشند  ولی بخاطر  عملکرد  ناشیانه بعضی از کارشناسی های  آن اداره نه  آن که روحیه فرهنگیان آن شهرستان روبه خاموشی می رود بلکه .... .........                  (ادامه مطلب را در23/11/87  بخوانید)      

 

راه چاره ای باید اندیشید !!!

آقایان و خانم های    بزرگواری که این نوشته را می خوانید ضمن  تشکر از شما بخاطر بازدید از وبلاگ ،خواهشمند است  نظرات خود را نسبت به موضوع های وبلاگ مخصوصا موضوع مورد بحث ارائه نمائید.

قبل از پرداختن به موضوع  ،این نکته را یادآوری می کنم که هدف ازانتخاب این

موضوع بهبود کیفی امر آموزش و پرورش می باشد .

بنده قریب  به 27سال سابقه  خدمت درآموزش و پرورش دارم .افتخارم این است  که با عشق وعلاقه  وافر این شغل را انتخاب  کرده و خوشبختانه  با همان عشق وعلاقه

درآموزش وپرورش خدمت کرده ام و هنوز هم با شور وهیجان خاصی عاشقانه  به کارم علاقه و عشق می ورزم .واز ایزدمنان خواهانم که این عشق وعلاقه رااز حقیر نگیرد و این خدمت ناچیز رامورد قبول خودش قرار دهد .انشاالله

اما موضوعی که میخواهم به آن بپردازم مربوط به بعضی از افرادی است که به نام کارشناس در ادارات مخصوصا در ادارات آموزش وپرورش خدمت می کنند ولی نام  کارشناس را یدک می کشند  آن هاحتی عرضه  کلاس داری را هم ندارند و شاید  قبلا اصلا کلاسی را تدریس  نداشته اند که عرضه آن را داشته باشند . در بین  کارشناسان دوایر درادارات  به نظر بنده  کارشناس های دایره ابتدایی باید از افراد زبده وبا تجربه انتخاب شوند .با یک  یا دو مثال این موضوع را بیشتربه آن می پردازیم . مثال اول: در بین  پنج پایه ی ابتدایی  پایه ی اول به نظر می رسد از تمام پایه ها مهم ترودقت بیشتری درانتخاب معلم آن کلاس است .چرا ؟ چون پایه و اساس دوران تحصیل  دانش آموزان  در کلاس  اول صورت می گیرد . باید معلم اول از بهترین ها باشد . معلم اول با ید  یک هنرمند – خوش برخورد -  با صبر و حوصله –باشخصیت  و خوش تیپ  و... باشد  تا بتوانند  دردانش آموزان  اثربخش باشد . حالا اگر ما برای پایه اول یک معلمی انتخاب کنیم که اصول اولیه برخورد با  دانش آموزان 6سا له را نداند  می دانید  چه ضربه مهلکی  بر پیکر این دانش آموزان اول زده ایم .این معلم شاید برای پایه پنجم از بهترین ها باشد ولی کارایی در پایه اول را ندارد .مثال دوم :  (ادامه بحث درتاریخ 20/11/87بخوانید)       

ای کاش این قسمت جز برنامه ها نبود

30 سال انفجار نور بر مدیران لایق و پر تلاش جمهوری اسلامی مبارک باد.

جلسه اعضای کانون بسیج فرهنگیان شهرستان آران و بیدگل روز دوشنبه مورخ 14/11/1387 در کانون شهید عربیان با حضور ریاست ارجمند و محبوب دل ها ی فرهنگیان شهرستان ، جناب آقای حاج عباس صدر و آقایان جواد حاجی جمالی کارشناس حراست ، احمدرضا سعیدی کارشناس ارجمند ارزشیابی و عملکرد و رسیدگی به شکایات ، احمد مقنی کارشناس و معاون محترم اداره و مدعوین و اعضای کانون بسیج فرهنگیان برگزار شد.

جلسه خیلی خوبی بود. در این جلسه آقایان محدث و فدائیان ، دو تن از روحانیونی که در مبارزات مردم شهرستان بودند از خاطرات آن دوران برای حضار سخنرانی کردند و در ادامه مسابقه ی حضوری که توسط آقایان شویدی و نوروزی طراحی شده بود . با وجود اینکه برای اولین بار در چنین جلساتی اجرا می شد توانست حق مطلب را ادا کند. در ادامه به چند تن از حضار در جلسه به قید قرعه جوایزی اهدا شد.

جلسه هر چند مجری توانایی که بتواند حق مطلب را برساند نداشت ؛ ولی با همکاری دست اندرکاران برگزاری جلسه خوب اداره شد که جای تشکر از کسانی دارد که این جلسه را برگزار نمودند، ولی ای کاش ، ای کاش ، آخرین برنامه که اهدای هدیه به 30 نفر از همکاران بود مانند بعضی از کارهایی که به صورت مخفیانه و ناحق در بعضی از کارشناسی ها صورت می گیرد ، انجام نمی شد . مانند بردن بعضی از افراد مورد قبول خودشان به اردوها ، بازدیدها و یا به شهر مقدس مشهد . این امر هم مخفیانه بود و حلاوت ( شیرینی ) جلسه را به کام بعضی از فرهنگیان ، معلمان و مدیران مدارسی که بدون هیچ چشم داشت و با کمال اخلاص در مدارس شهرستان و روستا بدون هیچ امکاناتی بهترین دستاورد را دارند ، تلخ نمی کرد .

امیدوارم که این چنین برنامه هایی باعث دلسردی آن دسته از فرهنگیان نشود که با تعهد و کاردانی به انجام وظیفه مشغولند. بنده هیچ شکی ندارم که فرهنگیان اداره آموزش و پرورش شهرستان آران و بیدگل و همچنین جناب آقای حاج عباس صدر جانباز عزیز و محبوب تمام فرهنگیان سکان دار امر آموزش و پرورش شهرستان از بهترین های استان اصفهان هستند.

ولی به شما برادر عزیز جناب آقای صدر ریاست ارجمند آموزش و پرورش یادآور می شویم که بعضی از کارکنان اداره در بعضی از کارشناسی ها ، نه مقبولیت دارند و نه محبوبیت ‌‌.

و نه نسبت به مسئولیتی که دارند کاردان و کارشناس هستند . تا دیر نشده چاره ای بیندیشید که لحظه ای غفلت ضربه مهلکی بر پیکر امر تعلیم و تربیت شهرستان است .

پیشنهاد می کنم چون کارشناسی آموزش ابتدایی پایه و اساس تعلیم وتربیت است یک بازنگری جدیدی صورت گیرد ، و آخرین کلامم اینکه ای کاش قسمت آخر ( اهدای جوایز) جز برنامه ها نبود !!!

هر جوانی که او را ادب  نیست  چون بوستانی است که گل ندارد .

هر  پیری که او را خرد نیست  چون چشمه ای است که آب ندارد .

هر عالمی که او را تقوی نیست  چون درختی است که میوه ندارد .

هر سلطانی که عادل نیست  چون ابری است که باران ندارد.